همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد،
 دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد
همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد،
 چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد
همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد 
احساسی بود که مرا درک میکرد
حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ،
نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند

????????????

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آژانس دیجیتال مارکتینگ آرکاوب خرید فروش املا ک تهران, املاک مدبر گلاب خلاصه کتاب و جزوات درسی yadakyar سورپرایز احترام و ادب روزانه هايي راجع زندگي و پزشک شدنم